یادته یه روز بهم گفتی :
هر وقت خواستی گریه کنی
برو زیر بارون که نکنه نامردی
اشکاتو ببینه و بهت بخنده ...
گفتم : اگه بارون نبود چی ؟
گفتی : اگه چشمای قشنگ
تو بباره آسمونم گریش می گیره ...
گفتم : یه خواهش دارم . وقتی
آسمون چشمام خواست بباره تنهام
نزار .
گفتی : به چشم ...
حالا امروز من دارم گریه می کنم
اما آسمون
نمی باره ...
تو هم اون دور دورا
ایستادی...
نظرات شما عزیزان: