صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | قالب وبلاگ
در آغوش خدا گریستم تا نوازشم کند
پرسید : فرزندم پس حوایت کو؟
اشک هایم را پاک کردم و
گفتم : در آغوش آدم دیگریست
حس عجیبیه دوسش داری اما می دونی
که نه تو میتونی مال اون بشی نه اون مال تو.
فقط می خوای باشه. تو زندگیت یه جایی.
چون حس خوبی که اون بهت می ده کسی دیگه نمی تونه بده....
باش،
لطفا فقط باش!
سرگرمی ام شده گرفتنِ فال حافظ و من خسته از جواب های تکراری:
“غم تمام می شود”
“غصه نخور”
“مشکلات حل می شود ”
و...
دلم می گیرد، چرا حافظ نمی داند
بی او هیچ چیز تمامی ندارد جز این زندگی
در آغوشم میگریست.
فکر میکردم چون مانند من عاشق است اشک میریزد ازخوشحالی...
اما از ناراحتی بود.
معلوم شد که وقتی علاقه من و خیانت های
پنهانی اش را کنار هم میگذارد گریه اش میگیرد
تنهایی را دوست دارم ,زیرا بی وفا نیست................
تنهایی را دوست دارم ,زیرا عشق دروغی در آن نیست..........
تنهایی را دوست دارم,زیرا تجربه کردم................................
تنهایی را دوس_______________ت دارم,زیرا...................
در کلبه ی تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست
و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد....................
من بارها شماره ات را میگیرم
و کسی در گوشم مدام زمزمه میکند
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است
من برایش از تو میگویم!!
اما او سر حرفش میماند.....
حرفت که میشود با خنده میگویم :
یادش بخیر,فراموشش کردم...
اما نمی دانند هنوز هم کسی اشتباه تماس می گیرد
سست می شوم که نکند تو باشی ......
وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می كنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
كه جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم...
دوستت دارم !
رفــــیــق !!
پـیـراهــَــنـــمــ را بــــِــزטּ بـآلـــآ !!
كـــَمـــَــرَمـــ را دیـــدے ؟؟
نـــترس ، چیـزے نیــســـتـــ !!
ایــטּ هــا فــَــقــَــط جـآے خـــَـنــجــَـرَنـــد !!
مــــטּ نــفــَــهـمیــدمــ در رفـــــآقــــَـتـــ چــــﮧ شـــد ؟؟ !!
وَلــــــــﮯ ؛ تــــــو مــُــواظـــبـــــ بــــآش .. !!
آرام مــ ــــیـــــــ ـــــ ــــــرومــــ ...
آنـچــنـان آرام کـه نـدانـی کـی رفـته ام!
امـا وقتـی جـای خـالی مــرا بــبـیـنی
آنـچــنــان سخــت رفـــتـــه ام کـــه
تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی...!
تقــویمِ امـسال هـــم..
بـا تقـــویــمِ پــارسال..
هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..
وقتـی..
زنـــدگی..
تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..
تعــطــــــیل اسـت !
یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر...
همین که دستت رو آروم بگیره.....
یه فشار کوچیک بده.....
این یعنی من هستم تا آخرش.....
همین کافیه....!
دست به دامن خدا که میشوم...
چیزی آهسته درون من به صدا میاید که: نترس!
از باختن تا ساختن دوباره…
فاصله ای نیست…
باید مغرور بود,
دور از دسترس,
باید مبهم بود و سرسنگیـن!
خاکـﮯ کـه باشـﮯ آسفالتت مـیکنند
و از رویت رد مـیشوند...
دیگر چیزی نمیخواهم...
آغوش تو باشد و ..
شــــــانه های تو...
به دنیـــــــــــا میگویم خداحافظ...
دنیای منی تـــــــو
دراین دنیای بزرگ
یکی فقط یکی
میشه جواب تمام احساس عاشقانت
میشه انگیزه ادامه زندگیت
میشه درمون تمام درهات
ای انگیزه زنده بودنم
ای درمان دردهایم
ای جواب احساس عاشقانه ام
دوستت دارم
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد،
قدر این خاطره را ، دریابیم
(سهراب سپهری)
ای عزیز جان من!
من برای مرگ خود یک بهانه میخواهم …
یک بهانه پوچ عاشقانه میخواهم!
از غمی که میدانی با تو بودنم مرگ است
وبی تو بودنم هرگز!
گر بهانه این باشد،
من بهانه میگیرم …
عاشقانه میمیرم!