خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی
افسونگری و گرمی افسانه ی منی ...
بودیم با تو همسفر عشق سالها
ای آشنا نگاه که بیگانه منی ...
هر چند شمع بزم کسانی ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانه منی ...
بیا قرار بگذاریم که . . .
هیچ وقت با هم قراری نداشته باشیم !
بگذار همیشه اتفاق بیافتد !
…
این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم !
منتظر ِ یک اتفاق که ” تــــو ” را به ” مـن ” برساند.
نظرات شما عزیزان: