بادبادک می دانست همه ی عمرش به نخی بند است.
اما مردانه آن بالا می رقصید
****
نه صدایش را نازک کرده بود، نه دستش را آردی....
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟....
****
و عشق تنها گناهیست که به وقت ارتکاب آن، خدا برای
انسان ایستاده دست میزند!
****
نمی دانی بین کشمکش های عقل و احساس
>>دلتنگ تو شدن<< چه حس عجیبی دارد؟!
****
زخم هایم شور میزند....
نمک میخواست که پاشیدی.....!
****
عشق همیشه نافرجام است برای درخت ها...
به آسمان هم که برسند به هم نمی رسند مگر تبرها کاری کنند....
****
تو تکراری ترین حضور روزگار منی و من
عجیب به نگاه تو از آن سوی
فاصله ها خو گرفته ام!
****
همیشه بیادت هستم....
اما شاهدی ندارم بجز کلاغ بام خانه مان....
که او هم حقیقت را به تکه پنیری می فروشد.....
****
سقوط تاوان پریدن با بعضی هاست......
****
سخت است من درد میکشم، تو اما....
چشم هایت را ببند تا بدانم می بینی و بی خیالی....
****
انگار دنیا خالیست.....
مگر چند نفر هستی....؟
****
دلت گرفته باشد، صدای ترانه که هیچ....
با صدای دستفروش دوره گرد هم
به گریه می افتی....
****
تلنگر کوچکی است باران!
وقتی فراموش می کنیم آسمان کجاست؟!
****
من هنوز از بازیه کلاغ پر میترسم....
می ترسم بگویم: تو .....
تو آرام بگویی: پر.....
****
در زندگی به هیچ کس خیانت نکردم جز خودم!
وفای به تو خیانت به خودم بود....
****
یواشکی دوسم داشته باش....
آدمای دنیای من چشم دیدن عشق رو ندارن!
****
تلخ ترین خاطره ی فرهاد! شیرین بود....
****
تنهایی یعنی ذهنم پر از تو و خالی از دیگران
و اطرافم خالی از تو و پر از دیگران!
****
توضیح نمی خواهد، تمام خواسته ی من یک جمله ی کوتاه است:
دلی که به تو سپردم به غم مسپار....
****
کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش را به ما می باخت....
مگر چه لذتی دارد بردهای تکراری برایش....؟
****
نظرات شما عزیزان: