وقتي عـــــــــاشق شدم . مشروب خوردم به سلامتي عشــــــــق
وقتي شکست خوردم ، مشروب خوردم به سلامتي هر چي نامـــرده
وقتي تنــها شدم ، به سلامتي بي کـسي خوردم
ولي وقتي دوستايي مثل تــو پيــدا کردم؛
فقــط به سلامتي هر چي رفيــقه ميرم بــالا . . .
تـــا نه عاشــق شم . . .
نه نــــامــــرد . . .
نه تـنـــــــهـا . .
بـــــــــي خـــيالِ هـَــر چــِـه زِمِســــتان اســت
و بـــَرف است . .
و سـَـــرمـــا
تـَـمــام پنَـــجــِــره هـــا را بـــاز گـــُـذاشـــته ام !
تــا شـــايـــَد بـــاد
بـــويِ پيــــراهـَـنـَـت را بيــــاوَرد
با توام ، باتو، خدا
يک کمي معجزه کن
چند تا دوست برايم بفرست
پاکتي از کلمه
جعبه اي از لبخند
نامه اي هم بفرست
خدايا من را که آفريدي گارانتي هم داشتم؟؟!ديگر کار نمي کند دلم
ميگفتــن علــف بايد به دهــن "بـــــزي" شيـــرين بيــاد.
ي عمـــري خودمــــونو کُــــشتــيم شيـــريـــن ترين عــــلف دنيـــــا بشـــيم...
غــافِـل ازيـــنکه اصـــلا طـــرف بـــز نـــبود...
"گـــآو" بود بــه خـوردن مُـــــــقوا عـادت کـــرده بــــود
مي خواهم برگردم به روزهاي کودکي ...
آن زمان ها که
پدر تنها قهرمان بود ...
عشــق ، تنـــها در آغوش مادر خلاصه ميشد ...
بالاترين نــقطه ى زمين ، شــانه هاي پـدر بــود ...
بدتـرين دشمنانم ، خواهر و برادر خودم بودند ...
تنــها دردم ، زانو هاي زخمـي ام بودند ...
تنـها چيزي که ميشکست ، اسباب بـازي هايم بـود ...
و معناي خداحافـظ ، تا فردا بود
نظرات شما عزیزان: